رفتار افراد افسرده [آرشیو]

با سلام
من چند سئوال دارم که به ترتیب اولویت آنها را عنوان می کنم
من با پسری نامزد هستم البته نه رسماً. بسیار متعهد تر از من است قبلا رابطه ما شدیدا به تائید خانواده ایشان بود بطوریکه دائماً منو به خانه شان دعوت میکردند و برای انجام دستوراتشان توسط پسرشان از کمکهای من استفاده میکردند. گفته بود که یک افسردگی خفیف داره که داشت بهتر میشد تا اینکه خانوادش مخالف ازدواج ما شدند. کارش را هم از دست داده بود.بعد از اون تمام محبتش را از من دریغ میکنه. قبلا از کلمات برای خشنودی من استفاده میکرد منم کم نمیگذاشتم. اختلالات زیادی پیدا کرده با خانوادش خیلی مشکل پیدا کرده. کار خوبی پیدا کرده بود. حتی چند امتحان برای گرفتن مدرکش داد و قبول هم شد از نظر مالی خیلی کمکش میکنم. گاهی رفتار متعادلی داره اما مثل قبل نیست. چند بار خواستم که بهم بزنیم و ارتباطی نداشته باشیم از لحاظ احساسی برای خودم سخته اما اگه اون قبول میکرد برام آسون تر میشد
اون همیشه حلقه دستش میکنه به تمامی همکارانش هم گفته عقد کردم. به همه منو بعنوان همسرش معرفی میکنه. بهش میگم برو دنباله زندگیت بخاطر من زندگیت بهم ریخته منطقی باش اما میگه داشتنت منطقی ترین راهه. با یک دکتر مشاور هم صحبت کرده قرار به دکتر مراجعه کند اما با تمام پشتیبانی مالی و محبتی هیچی به من بروز نمیده. اینم بگم که همیشه وقتی من را میبینه تا لحظه آخر تو بغلم میگیره.قبلا اصلاً اینگونه نبود تا حدودی درک میکنم اما من چی که دارم زجر میکشم از عکس العمل خانوادش هم دارم احساسی میدم که برنمیگرده
تلفنی زبانش تنده اما حضوری کمتر. نمیدونم چه کنمچقدر تحمل بیشتر محبت کنم که خودم بریده ام منم بیمار شدم. دیگه نمیدونم چه کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید. رفتار او برای بیماریش است یا از روی ترحم محبت میکند؟ آیا براش عادی شدم و فقط بخاطر کمکهای من احساس عذاب وجدان میکنه و با من است؟
سپاسگزارم.
رفتار افراد افسرده [آرشیو]
]]> وبلاگ مو...